وقتی که از شکوه حضور سخن میگوییم، تا زمانی که آن شکوه را از نزدیک لمس نکنیم و با چشم سر به تماشا ننشینیم نمیتوانیم حد و اندازه آن را درک کنیم. شکوه حضور زمانی معنا مییابد که صدها صدها جان گرامی و هزاران هزار دل عاشق گرد هم آیند تا گَردِ غم و اندوه را از دل خود بزدایند.
روز 24 بهمن اگر نگوییم در تاریخ گرگان تکرار نشدنی بود، گزاف نگفته ایم. روزی که شهر یک پارچه دل شد و مردم شهر در کنار هم به تپش درآمدند. روزی که شادی از در و دیوار شهر پیدا بود. روزی که همدلی و جد و جهد و جهاد و کار و وظیفه معنا یافته بود.
شاید باورش سخت باشد که بتوان آن همه همدلی و حضور تماشایی و بی مثال را به نظم و نثر یا به تصویر کشید. بی تردید تصویرهایی که از روز 24بهمن دیدهایم، نمیتوانست و نتوانست آن همه عظمت را بیان کند. هم زبان تصویر قاصر بود و هم زبان نثر و نظم.
مردمی که با یک ندا و صدای مدیران شهری به پای دیواری آمدند که آن را فقط عشق و همزبانی بنا کرده بود، مردمی که به خیابانی آمده بودند تا در آن هم ترنم عشق و زمزمههای ملکوتی سالار موسیقی ایران زمین را به گوش جان بشنوند، مردمی که آمدند تا همصدا با هم، به مدیران شهری بگویند آنها تازمانی که صداقت ، درستکاری و راستگویی به همراه کار و کار و کار، پی و پایه شهر را میسازد، کنار مدیرانش هستند، مردمی که یک روز تاریخی را ایجاد کردند تا هم خود و هم مردم شهرهای دیگر از آن همه عشق و یکرنگی درس بگیرند.، مردمی که شایسته شایستهترینها هستند.
مردم خوب گرگان بی تردید روز 24 بهمن را به خاطرخواهند سپرد، چرا که تاریخ شهری هم این روز را فراموش نخواهد که در یک همنشینی بینظیر و تابناک نزدیک به 15هزارنفر از شهروندان گرگانی آمدند تا شادی و شور و شعور را با هم معنا کنند.
مدیران شهری بر خود فرض میدانند که سر بر خاک این همه جان گرامی و روح عاشق بگذارند و تا جان در بدن دارند خاکسار آنان باشند.
به راستی 24بهمن گرگان را نمیشود وصف کرد. نمیتوان باور کرد که دریک هوای زمستانی چرا آن همه مردم، آن همه عاشق، آن همه بزرگ و گرامی به دعوت مدیران شهری پاسخ گفتند و در کنار خدمتگزاران شهری یک روز ناب و خاص و بینظیر را خلق کردند. شک نداریم که اگر آن همه حضور باشکوه نبود، و اگر نبود محبت شما مردم خوب و بی نظیر گرگان، 24بهمن نه برای ما که برای هر خدمتگزاری روز سردی بود، اما شما آمدید تا بهار را معنا کنید و بگویید هنگام که روح بهاری و روح عشق است، زمستان رنگی نخواهد داشت.
سر بر آستان آن همه شکوه میگذاریم و همچنان چشمانتظار گامها و قدمهای ستبرتان به همراه دلها و نفسهای گرمتان هستیم تا شهر خود را برای فردای روشنتر بسازیم.
روز مراسم افتتاح زیرگذر ناهارخوران تماشای شکوه حضور در تاریخ شهری گرگان بود.