ترکیب تیم بسکتبال جوانان گلستان در مرحله دوم مسابقات قهرمانی کشور
چهره جوانان مصصم گلستانی در فیروزکوه
رها شدند و سرگردان به کار خود پرداختند. تنهایی و سختی ها را به ناچار پذیرفتند و با مقاومت و صبوری به پیش رفتند. راه های طولانی را با بی توچهی ها طی کردند. رنج و مرارت بسیاری را برای رسیدن به مقصد تجربه کردند. کمبودها را به جان خریدند و با نامرادیی ها در مقابل نیروهایی پیکار کردند که از همه نظر به آنها رسیدگی شده بود.
و جوانان بسکتبال گلستانی که از شهریور امسال در پیکارهای قهرمانی کشور در 3 مرحله به رقابت پرداختند موفق شدند از جمع 32 شرکت کننده برای نخستین بار بعد از 6 سال که تا کنون از مرحله مقدماتی پا فراتر نگذاشته بودند در سایه بی مهری های زیاد به عنوان چهارم دست یابند.
این مسابقات در 3 مرحله ابتدا در گیلان برگزار شد. در مرحله دوم تیم های برنده به مدت 3 روز در قم به رقابت های خود ادامه دادند و در آخرین مرحله 4 تیم برگزیده تهران، هرمزگان، خراسان رضوی و گلستان در بوشهر به صورت ضربدری پیکار کردند.
گلستان در بازی رده بندی مقابل خراسان رضوی قرار گرفت که این دیدار به رغم شایستگی های بسکتبالیست های جوان گلستانی به دلیل نبود ۲بازیکن کلیدی به سود خراسانی ها با نتیجه 76 بر 60 تمام شد و گلستان در جای چهارم نشست.
تهران با هرمزگان هم دیدار نهایی برگزار کردند. بوشهری ها با میزبانی از نظر تماشاچی سنگ تمام گذاشتند اما بازی تماشایی فینال را این استان جنونی با حساب 89 بر 76 به تهرانی ها ی دندان مسلح واگذار کرد.
دیدارهای پایانی از بیستم مهرماه به مدت 2 روز در سالن فجر بندرعباس انجام شد و تیم ها پس از یک ماه دوندگی حاصل تلاش، برنامه ریزی و توجه به جوانان خود را نظاره گر شدند.
یکی از تفاوت های این دیدارها در مرحله سوم رقابت ها شکل گرفت. بنا بر تصمیم فدراسیون بسکتبال تیم های برنده در این مرحله می توانستند به صورت ترکیبی با چند استان همجوار خود در قالب یک استان تیم را تشکیل داده و به ادامه رقابت ها بپردازند.
این کار به خاطر صرفه جویی در هزینه و وقت برای انتخاب بازیکنان به اردوی تیم ملی اتفاق افتادو با این تصمیم هرمزگان با بازیکنانی از فارس و لرستان تیم هرمزگان را تشکیل دادند. خراسان رضوی هم در دایره جغرافیایی خود از بازیکنان خراسان جنوبی و شمالی بهره گرفت. گلستان هم با مازندران، گیلان و سمنان ترکیب شد و فقط تهران از شهر تهران نفرات خود را انتخاب کرد.
بسکتبالیست های گلستانی که در شرایط نامناسب پای به رقابت ها گذاشته بودند با کمبود های زیاد توانستند به مقام چهارم رقابت برسند که در این داستان پیکارها، صحبت های ساعد کریمی سرمربی تیم که خود را برای پذیرش هدایت تیم جوانان سرزنش می کند بسیار قابل تامل است.
او می گوید 3 روز قبل از شروع بازی ها در گرگان برای آمادگی بیشتر اردوی تیم را برگزار کردیم که به دلیل نبود حمایت سرمربی ناچار شد خود برای تامین غذای بازیکنان باشد. حتی یکی از مسئولان هیئت بسکتبال به این جوانان سری نزد که ببیند آن ها در چه وضعیتی قرار دارند.! آیا این جوانان آنقدر ارزش نداشتند که حتی به آن ها سری زده شود؟ چطور در بازی های جام رمضان بسکتبال که مقام های سیاسی شهر و استان به عنوان تماشاچی حاضر می شدند همه دست اندرکاران بسکتبال و مدیران هر شب در ردیف اول برای عکس گرفتن شرکت می کردند.! اما برا ی اطلاع از اوضاع و احوال این تیم جوان یک نفر هم حاضر نشد؟
کریمی اعلام می کند که "امسال بانک ملی استان گلستان به عنوان اسپانسر قبول می کند هزینه لباس تیم را تامین کند. البته وسیله نقیله برای تردد را نیز پذیرفت اما مدیران این بانک گفته بودند دیگر بیشتر از این نباید انتظاری داشته باشید. هیئت بسکتبال گلستان هم 2 میلیون تومان در اختیارمان گذاشت که بتوانیم برای 14 نفر بلیت قطار برای رفتن به بندرعباس تهیه کنیم که مبلغ یک میلیون و 600 هزار تومان را برای بلیت رفت و برگشت تهران به بندرعباس هزینه کردیم. مبلغ 400 هزار تومان باقیمانده این مبلغ صرف تامین غذای بازیکنان در مسیر رفت و برگشت و کرایه وسیله برای رفت و آمد های داخل شهر هزینه شد."
"کمبود اعتبار به حدی بود که نمی توانستم در صورت گرسنگی بازیکنان برای آنها غذایی تهیه کنم و آن ها به ناچار با تهیه نان اضافی گرسنگی خود را رفع می کردند. حتی نمی توانستم برای آن ها یک عدد سیب خریداری کنم!"
اما اطلاع از داستان سرگردانی تیم بسکتبال جوانان گلستان در مرحله دوم بازی ها که در قم برگزار شد اسفناک تر از مرحله پایانی این دیدارهاست.
کریمی می گوید: "ساعت 8 صبح با مینی بوسی که بانک ملی در اختیارمان گذاشته بود به سمت قم حرکت کردیم. در ساری مینی بوس خراب شد از ساع 9 صبح تا 3 بعد از ظهر در ساری برای تعمیر مینی بوس متوقف شدیم. در ساعت 10 شب هم موتور مینی بوس در فیروزکوه ترکید. ساعتی که شهر کاملا تعطیل است. تا 12 شب نتوانستیم جایی برای اسکان اعضای تیم پیدا کنیم. تا 12 شب در شهر به دلیل نبود جای خالی سرگردان ماندیم. بالاخره در جایی به نام مسافرخانه که به قدری شرایط بدی داشت به ناچار به دلیل خستگی و نبود جا، شب را سپری کردیم."
به گفته این سرمربی فردای آن روز ماشینی را دوباره کرایه کرده و ساعت 3 عصر به قم رسیدیم . مسیری 12 ساعته را 30 ساعت طی کردیم!. جالب است وقتی رسیدیم به ما اعلام کردند یک ساعت بعد هم با تهران دیدار داریم...
به چه سختی بالا آمدیم اما حتی یک نفر به استقبال این بازیکنان نیامد.! حال خود قضاوت کنید به چه قیمتی چهارم شدیم...
قرار است چه زمان به خود بیاییم؟ قرار است کی هوشیار شویم؟ زمان تصمیم گیری جدی کی هست؟ اقدام عملی در چه زمانی صورت می گیرد؟ زمان توجه و ارزش گذاشتن به چنین سرمایه هایی کی فرا خواهد رسید؟