چقدر خوب است بی قراری برای تو، برای تو که می دانم قرار است غذای روحم باشی و رهایم سازی ازهمه بی قراری های بی ثمر.
برایم مهم نیست که برای رسیدن به تو چقدر سختی را به جان بخرم حتی برای رسیدن به تو همیشه حاضرم دل نگرانی ها را با خود همراه کنم. چون می دانم قرار است به دیدار کسی بروم که برای همه عمرم کفایت می کند و ابن بیقراری ارزش هزاران پاداش دنیوی را به دنبال دارد.
ای یار من، ای بهترین همراه من، فقط تو را پناه خودم می دانم و به همین پناهندگی قانع هستم و برای پناهنده شدن فقط به خواستن تو احتیاج دارم و تو مرا خواستی با مهربانیت.
آری به مرحله ای می رسیم که باید دنیا را کاملا فراموش کنیم. اصلا برای تغذیه روح ابن فراموشی بک ضرورت است. و یکی از جاهایی که می توان خود را سیراب ساخت ملاقات سرزمین مدینه و مکه است. جایی که فقط باید با دل رفت و در تمام مراحل دیدار، عشق داشت.
و کسی است که همواره برای این دیدار ها وقت می گذارد و بی تاب است برای ملاقاتش. زیرا او از کودکی این بندگی را نسبت به آفریدگارش در دامن مادری چون »فاطمه« آموخته است.
پروفسور محمد پسر ک لی دایرة المعارف متحرک دنیای علوم کشاورزی است. او در طول سال از کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی برای ارائه کنفرانس مسائل روز دانش کشاورزی و منابع طبیعی دعوت می شود.
البته برای سفرهای کاری، همه هزینه های این ماموریت ها به دلیل جایگاه والای این استاد ارزشمند توسط دانشگاه آریزونا تامین می شود. اما او به دلیل حجم بالای فعالیت های دانشگاهی در طول سال به جزء ایران یک برنامه سفر، به خارج از امریکا را می پذیرد و آن عربستان است فقط و فقط برای زیارت خانه خدا و مدینه.
هر گاه دعوتی از عربستان می شود با همه مشغله و سختی پی گیری های دربافت ویزا برای ورود به این کشور، خود را مهیا می سازد تا مدتی را با خدای خود تنها باشد.
به دعوت دانشگاه عربستان عازم رباض شد. تمام ذهنش حضور در مکه و مدینه بود. با تاخیر به دلیل شرایط نامناسب هوایی به این کشور رسید. حتی برنامه کنفرانس خود را به علت تاخیر از دست داد و دو روز مانده به پایان کنفرانس وارد ریاض شد. اما وقتی خدا چیزی را بخواهد همان می شود.
درب آسانسور هتل محل اتاقش باز می شود به یکباره مردی عرب وارد شد وقتی با پرس و جو فهمید از امریکا آمده است سوال کرد به دنبال دکتر پسر ک لی هستم. او روی کارت شناسایی خود را پوشاند و به او گفت: فکر نکنم بیاید. اما مرد عرب انگار ذهنی مثبت داشت با تاکید گفت: اسمش هست او می آید. دستش را از روی کارت شناسایی برداشت و به مرد عرب اشاره کرد این را می گویی؟!
به سرعت دست دکتر پسر ک لی را گرفت و اجازه نداد به اناقش برود. او حسن سلطان آل سلطان تحصیل کرده امریکا در رشته دکترای کشاورزی و استاد دانشگاه »قصیم« شهری بین ریاض و مدینه بود که در همان روز نیز باخبر شد دولت او را به عنوان نماینده در مجلس عربستان انتخاب کرده است.
به دلیل خدمات شایسته این مرد ایرانی آنقدر به دکتر ارادت داشت که خود را به عنوان خادم در اختیارش گذاشت. فهمید قرار است تنها به مدینه برود. با وسیله شخصی اش او را به نزد خاندان پیامبر اکرم »ص« برد و در تمام مراحل عبادت ها در کنارش بود و راهنمایی اش کرد.
او را در هتل گران قیمت »دیر« که متعلق به داماد و خواهرش بود، اسکان داد و بلافاصله او را به دلیل اشتباقش در نیمه شب به مسجد نبی الله برد و تا نماز صبح به هنگام عبادت در کنارش ماند. بعد از صرف صبحانه او را در مسجد قبا، کوی احد و بدر همراهی کرد.
می خواست اقوامش هم او را ببینند به همین سبب او را به نزد پدر (که در گذشته فرماندار شهر قصیم بود) و مادرش برد و لحظاتی دلنشینی را برایش فراهم ساخت.
جالب است بدانیم به علت تخصص و دانش فوق العاده این استاد ممتاز ایرانی در دانشگاه آریزونا به رغم گذشت زمان سخنرانی، از او خواستند در روز پایانی سخنرانی اش را ارائه کند و او نیز میهمانان را از دستاوردهای بدست آورده، محروم نساخت.
و این استاد عربی تا مکه خودش دکتر پسر ک لی را بدرقه کرد و از آن جا پس از اطمینان به قصیم بازگشت اما از هموطن ایرانی ما خواست دعوتش را برای بهره مند شدن دانشجویان عربستانی از دانش گسترده اش بپذیرد. جالب است برای حضور دکتر پسر ک لی تمام شرایط سفر به عربستان را نیز خودشان تقبل کردند.
و او فقط به خاطر ملاقات مکه و مدینه پذیرفت تا این ماموریت را به عربستان داشته باشد و در چنین شرایطی سفر به سرزمین وحی را با خاطرات دلنشین و اثر بخش به پایان رساند.
همیشه برای من ثابت شده است وقتی دست مردم را بگیری و به آن ها خدمت خالصانه داشته باشید خداوند دستان ترا محکم تر می گیرد و همراهیت می کند آن هم از طربق بندگان صالح خویش.
و محمد پسر ک لی آنقدر به همه بی ریا خدمت رسانده است و می رساند که چنین در مسیر فعالیت هایش راه ها و برنامه ها برایش سهل می شود.
برای او روزهای خوش و با خیر و برکت را از خداوند خواستارم.