خدمتگزار مدرسه ای است که سطل زباله مناسب نداشتند و در دو نوبت یعنی دو شیفت دخترها و پسرها به نظافت و خدمات مدرسه می پردازد. زمان این نظافت به دلیل آنکه پسرها کمتر به پاگیزگی محل دبستان خود اهمیت می دهند بیشتر می شود و او ناچار است پس ازجمع آوری زباله های مدرسه، آنها را برای تخلیه بلند کند و به داخل باکس زباله بیندازد. در این مسیر رفت و آمد گاهی به دلیل سنگینی زباله ها دچار کمردرد هم می شد.
اما روز گذشته وقتی دید که جمعی از بانوان نقش آفرین در گرگان هزینه دو سطل زباله چرخدار را پرداخته و به دبستان محل کار او هدیه داده اند بسیار خوشحال شد و می گفت خدا را شکر دستشان درد نکند و سپس شروع به جارو کردن حیاط مدرسه شد با سطل های سبز خوشرنگ که به او در کار کردن حس تازه ای بخشید آن هم در محله ای محروم که گناهشان محرومیت است...