شاید برای هر کسی برداشتن گام اول برای حرکت به سوی مقصدی گاه سخت و رسیدن به آن سختتر و باورنکردنیتر باشد. اما زمانی که فرد به مقصد میرسد، با نگاه به راهی که طی شده است، میتواند به خود و توانمندی خویش ایمان بیاورد. آنچه که آدمی را برای رسیدن به مقصد یاری میکند، اول امید و دوم پشتکار است، چرا که امید نیروی محرکه پشتکار است. زمانی که برای آموزش ترافیک در فضای شهری و برای فرزندان این آب و خاک گام برداشتیم، گرچه ناامید نبودیم و میدانستیم که نسل امروز و فرزندان شهر تاریخی گرگان اگر در مسیر درست آموزش قرار بگیرند، هر ناممکنی را ممکن خواهند ساخت، اما با این حال، نبود برخی ظرفیتها و آمادهنبودن بسترهای سختافزاری چه بسا دورنمای کار را گاه مبهم نشان میداد. اما ما در این مسیر تنها نبودیم، مدیران، مربیان مهدکودکها، معلمان مدارس ابتدایی و راهنمایی به همراه نیروهای خدوم راهنمایی و رانندگی همه با هم فعل خواستن را معنا کردند تا آنکه امروز شاهد حضور کودکان و دانشآموزانی در سطح شهر باشیم که برای آنها قانونمداری، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، احترام به عابران و شهروندان یا لزوم محترم شمردن حقوق مردم، اهمیت فراوانی دارد.
برنامهای که با حمایت شهرداری گرگان برای آموزش قوانین راهنمایی و رانندگی یا آموزش ترافیک به کودکان و دانشآموزان انجام شد، در حقیقت پیریزی فرهنگ درست زندگی شهری بود. کودکان ما همانگونه که در کلاسهای پایه آموزشی از مهد کودک تا ابتدایی و راهنمایی، الفبای خواندن و نوشتن را میآموزند، باید الفبای قوانین زندگی شهری را نیز فرا بگیرند، زیرا زمانی که شهروندان از قواعد لازمه زندگی شهری مطلع نباشند، چه بسا خود و جامعه را دچار مشکل سازند. موضوعی که میتوان با نگاهی گذرا به آمارهای تصادفهای درونشهری یا برونشهری به راحتی آن را مشاهده کرد. مرگ سالانه نزدیک به 20هزار نفر در کشور، بیش از آنکه معلول عوامل محیطی یا سختافزاری خودرو باشد، نتیجه ناآگاهی از قوانین راهنمایی و رانندگی از سوی رانندگان یا عابران است. همان حقی که یک خودرو برای حرکت در خیابان دارد و عابران باید به آن احترام بگذارند، عابران نیز از حقوقی برخوردارند که رانندگان باید آنها را رعایت کنند. اما زمانی که پایههای فرهنگی افراد جامعه قدرتمند نباشد، به همان نسبت ضعفهای فراوانی در شیوه زیست شهری ما پدیدار میشود که نمود آن را میتوان در مشکلات روزمره شهری دید. علاوه بر تصادفهای روزمره، ایجاد ترافیک، آلودگی هوا و حتی آلودگیهای صوتی، کاهش امید به زندگی در شهر، ترس از رفتارهای خشن و... همه و همه باعث میشود که زیست شهری معنای خود را از دست بدهد و شهر به جای کانون زندگی مدرن، کابوس زندگی مدرن معنا شود.
امروزه بسیاری از آن کودکانی که رفتار ترافیکی را در آغازین روزهای زندگی جمعی خود در مهدها تجربه میکردند، در کلاسهای ابتدایی خود به پیشقراول فرهنگسازی و رعایت قوانین ترافیکی تبدیل شدهاند. یا دانشآموزانی که در طول 4 سال جاری ضرورت اجرای قانون راهنمایی و رانندگی را درک کردهاند خود به عنصری کارآمد و قابل اعتماد برای خانواده و حتی مدیران و معلمان مدارس تبدیل شدهاند.
به باور ما برای ساختن هر جامعهای ابتدا باید انسانهای آن را به درستی ساخت و سپس پایههای ایجاد جامعه را شکل داد. آنچه ما را در ادامه این راه ترغیب میکند و در انجام کارهای گذشته خوشحال، برخورد دوستانه به همراه قدردانیهای بیشمار شهروندان از برنامه شهرداری برای آموزش ترافیک به کودکان و دانشآموزان است. بسیاری از دانشآموزانی که این کلاسها را تجربه کردهاند امروزه خود به همیار پلیس به معنای واقعی کلمه شدهاند. شکی نیست که اگر هر کس بتواند پلیس خود باشد، جامعه روی ناهماهنگی و ناآرامی را نخواهد دید. برای آنکه آرامش در زندگی ما جریان یابد، بیایید قانون را، قانون را و قانون را بشناسیم و رعایت کنیم.