سر بر آسمان میسایم شاید تو را در آسمانها بیابم. مدام کهکشانها را میپایم، شاید آن ذرههای تو در تو به دنبال تو باشند، و تو شاهوار بیبدیل، نشسته بر تارک کهکشانها، بیکرانهها را در مینوردی. خورشید را در ترازوی عقل وزن میکنم و سیارگان را چنان بزرگ میپندارم، گویی عظمت آنها در هستی بیمثال است. ولی، نه آسمان را یارای و شأن آن است که جایگاه تو در آن باشد و نه ستارگان و کهکشانها را ارج و ارزشی است که آن موکب کوکب بیبدیل هستی باشند. جهان بیتو نه کهکشانی دارد و نه ستارهای. و آسمان سفره کوچکی بیش نیست آنجا که خوان معرفت و مهربانی تو گسترده است.
چقدر کوچک است، کائنات، و چقدر کوتاه است عمر زمین و عمر کهکشانها در مقابل عمر جاودانهات.
باور میکنم که گردش همه کائنات، گردش ناهید و زهره، مریخ و زمین، ماه و کرور کرور ستاره و سرعت بیبدیل آنها برای کرنش در برابر عظمت توست.
امروز به تماشای تو نشستهایم، نه، به تماشای عظمت کبریایی نشستهایم و خرسندیم که بهترین مخلوق و زیباترین روح پاک بشری را بخشی از وجود ناقابل خود میدانیم.
پیامبر مهربانی، پیامبر دوستی، پیامبر یگانگی، پیامبر وحدت و بردباری، پیامبر رأفت و گذشت، پیامبر صبر و متانت، پیامبر عشق، پیامبر شوق و شور و سرور، پیامبر شادی، سر بر آستانت میساییم و بر خود میبالیم که اگر ارزش آن را داشته باشیم، ذرهای از امت تو باشیم. به خود میبالیم که تو را دوست میداریم، زیرا که دوست داشتن تو عین عبادت است و دوست داشتن پروردگاری است که همه هستی را برای تو و در خدمت تو بودن، آفریده است. دوست داشتن تو، دوست داشتن روشناییهاست، دوستداشتن مهربانیهاست، دوست داشتن همدلیها و همآواییهاست. زیرا که آوای خالق هستی بیش از هزاران سال است از حنجره زیبای تو طنین میاندازد و عطر دلانگیز آن، روح بشری را مست و رودخانهها و پرندگان را به خروش و خوانش وا میدارد.
نه، کهکشان را شأن پای تو نیست، جای پای تو روی قلب همه ماست، قلب، صنع خداست و کرم نما و فرود آی در این خانه، که خانه توست.
این مطلب دلنشین توسط همکار محترم آقای عادل جهان آرای به مناسبت میلاد نبی اکرم ص تقدیم شده است. از این همکار روزنامه نگار گرامی بسیار ممنونم.