آزاده صبوحی
نشانه ای از بیماری نداشت که بعد هم به وضعیتی برسد که ناعلاج تشخیص داده شود. سه سال تومور در تخمدان آزاده، بانوی مجرد گرگانی ایجاد شد و آنقدر رشد کرد که وقتی آثارش به کبد منتقل شد، خودش را به همه با رنگ پریدگی و بی حال شدن گوشزد کرد.
تومور در تخمدان، کبد را هم اسیر ساخت و به شکل خیلی بدخیم زندگی این بانوی مهربان و دوست داشتنی که همراه و یاری رسان خانواده به ویژه مادرش بود را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
آزاده به همراه خانواده به نخستین پزشک در گرگان مراجعه کرد بعد از آزمایش های اولیه، دکتر به بیمار اعلام کرد دعا کن، بیماریت هیپاتیت باشد...
خانواده دست بر دار نبود. تلاش ها را با رفتن به کلینیک تخصصی مسعود که مربوط به تشخیص خون های آلوده است، ادامه داد. انواع آزمایش های مختلف انجام شد اما این مرکز پزشکی نیز از نداشتن امید و حاد بودن شرایط آزاده خبر داد.
انها نخواستند تسلیم شوند به همین سبب شیمی درمانی را روزنه ای برای بهتر شدن وضعیت پی گیری کردند. سه ماه به طول انجامید درد های آزاده با شیمی درمانی بیشتر و غیر قابل تحمل تر می شد. مرفین ها گرچه باید کشنده درد باشند اما درد آنقدر به عمق آزاده رخنه کرده بود که دیگر نمی دانست به کجا تکیه کند برای کم شدن درد های پی در پی اش.
بعد از شیمی درمانی درد کبد هم به آن ها افزوده شد به همین خاطر دیگر نمی شد به شیمی درمانی ادامه داد اما با درد چه می شد کرد؟ طی سه ساعت 3 مرفین تزریق می شد. از درد محکم لبه تخت را می گرفت تا شدت آن کم شود اما دریغ از کاستن درد های بی امان.
با وجود این همه بیقراری های ناشی از درد به خواهر وظیفه شناسش یادآوری می کرد که مراقب مادر باشد!.
آزاده خیلی فهمیده بود وقتی آخرین بار خون را در میان دستان خواهرش بالا آورد از او عذرخواهی کرد و یک ساعت قبل به مهدیه گفت: » خسته شدم می خواهم بخوابم« و تا خوابیدن ابدی که نیم ساعت به طول انجامید به خواهرش یادآور شد که نترس و به مادر هم بگو که نترسد. گفت می خوابم و یا ابوالفضل گفت و برای همیشه به دریای بیکران زندگی اش پایان بخشید.
آزاده صبوحی در 22 بهمن 1357 به دلیل مشکل وراثتی با بیماری عقب ماندگی ذهنی متولد شده بود و در سن 34 سالگی بر اثر عرضه سرطان تخمدان پس از سه ماه درگذشت.
بانویی که برای کسی مشکل ساز نبود. در حد خواندن و نوشتن دانش داشت و همه کارهایش را خود انجام می داد.
مادر برای او بسیار دلتنگی می کند اما نمی خواست که دخترش اینقدر درد داشته باشد و از نظر مادر آسوده شد و از نظر خواهر، آزاده مال ما نبود که بماند مال خدا بود...
در باره مرگ نا به هنگام آزاده با خانم دکتر محجوبه قنبر نژاد، متخصص زنان و زایمان و دارنده گواینامه دوره تکمیلی ناباروری« IVF ) باروری لقاح آزمایشگاهی) صحبتی کوتاه داشتم و نظر او را در خصوص سرطان تخمدان که به اعتقاد این پزشک چهارمین نوع سرطان شایعه بین بانوان در ایران و جهان است، جویا شدم.
وی اعلام کرد: « درد شکم، خون ریزی، کاهش وزن، بی اشتهایی و بزرگی شکم از علائم سرطان تخمدان است». به اعتقاد این بانوی پزشک انجام سونوگرافی سرطان دهانه رحم نخستین گام برای تشخیص این بیماری است.
از او پرسیدم آزاده علائمی جزء بی حالی نداشت در چنین شرایطی چه یاید کرد قبل از آنکه تومور ها به شکل پیشرفته و بدخیم برسد؟ او گفت: « برای پیشگیری و تشخیص سریع برای درمان، خانم ها متاهل بعد از ازدواج سالی یکبار و برای بانوان مجرد از بیست سالگی، انجام آزمایش از دهانه رحم ضرروری است.
توده های تخمدان آزاده در سن سی سالگی با کمترین علائم سرطانی ایجاد و در مدت سه سال بدون آنکه متوجه شوند به صورت خیلی بدخیم با از کار انداختن کبد، هویدا شد و چنین این دختر جوان در عرض سه ماه به دلیل سرطان تخمدان از دنیا رفت.
روحش شاد باشد و خداوند به خانواده محترم صبر عطا فرماید.